جدول جو
جدول جو

معنی کره زدن - جستجوی لغت در جدول جو

کره زدن
(رُ زِ کَ دَ)
کره بستن. کره برآوردن (ناظم الاطباء ذیل کره). کره گرفتن. کپک زدن. تکرج. سبز شدن نان و غیره چون دیری در هوای مرطوب بماند. (یادداشت مؤلف). زنگار بستن نان و میوه و جز آن. (ناظم الاطباء). اور زدن (تکرج عربی و مشتقات مادۀ کرج معرب این کلمه فارسی است). (یادداشت مؤلف). رجوع به کپک زدن، کره گرفتن و کره برآوردن شود
لغت نامه دهخدا
کره زدن
(رُ زِ شُ دَ)
خندیدن نه به فرزانگی. (یادداشت مؤلف). خندیدن به آواز ممتد. رجوع به کرّه شود
لغت نامه دهخدا
کره زدن
الزّبدة
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به عربی
کره زدن
Butter
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کره زدن
beurrer
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کره زدن
মাখন লাগানো
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
کره زدن
مکھن لگانا
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به اردو
کره زدن
kupaka siagi
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کره زدن
ทาเนย
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به تایلندی
کره زدن
boter smeren
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به هلندی
کره زدن
buttern
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به آلمانی
کره زدن
smarować masło
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
کره زدن
намазывать масло
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به روسی
کره زدن
намазувати масло
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کره زدن
untar
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کره زدن
spalmare il burro
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کره زدن
मक्खन लगाना
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به هندی
کره زدن
passar manteiga
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کره زدن
mengoles mentega
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کره زدن
버터를 바르다
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به کره ای
کره زدن
למרוח חמאה
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به عبری
کره زدن
涂抹黄油
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به چینی
کره زدن
バターを塗る
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کره زدن
tereyağı sürmek
تصویری از کره زدن
تصویر کره زدن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گره زدن
تصویر گره زدن
گره بستن، گره دادن، گره در چیزی انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پره زدن
تصویر پره زدن
حلقه زدن، دایره وار ایستادن مردم یا لشکریان، پره بستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گره زدن
تصویر گره زدن
عقده زدن، بستن
فرهنگ لغت هوشیار
گرداگرد گرفتن حلقه زدن دور کردن چنبر زدن دایره بستن پره کردن پره کشیدن پره داشتن پره بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبه زدن
تصویر کبه زدن
تیغ زدن استره زدن: (چو کودک را ز شیرینی تب آید زنندش کبه گر بر سر نکوتر) (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله زدن
تصویر کله زدن
((کَ لَّ. زَ دَ))
خیمه زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پره زدن
تصویر پره زدن
((پَ رِ. زَ دَ))
حلقه زدن لشکر از سوار و پیاده گرد شکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گره زدن
تصویر گره زدن
Knot
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گره زدن
تصویر گره زدن
fazer um nó
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گره زدن
تصویر گره زدن
einen Knoten machen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گره زدن
تصویر گره زدن
zawiązywać węzeł
دیکشنری فارسی به لهستانی